مدیریت میان مایه

ساخت وبلاگ
چشم انداز: بنیان یک کسب کار، دلیل وجود آن و هدف نهایی فعالیت های است که انجام می شود. چشم انداز به ندرت تغییر می کند.استراتژی: چگونگی دست یابی به چشم انداز است. استراتژی شامل معماری مدل کسب کار، ساختن مسیر تولید محصول و پاسخ دادن به بازار و رقبا است. گاهی وقت لازم است استراتژی تغییر کند یا چرخشی در آن صورت بگیرد.تولید(محصول): نتیجه نهایی است که توسط چشم انداز و استراتژی تولید می شد. محصول به طور مداوم در حال تغییر و تحول است. + نوشته شده در ساعت توسط خسرو آقاپور  |  مدیریت میان مایه...
ما را در سایت مدیریت میان مایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hrmhadaf بازدید : 68 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 6:37

استارت تاپ: نهادی است که توسط انسانها طراحی شده است تا محصول یا خدمات جدیدی در شرایط نامطمئن ایجاد کند. این تعریف سه بخش کلیدی دارد.«نهاد انسانی»: استارت تاپ بیش از یک ایده، تکنولوژی یا محصول است. تمرکز کردن بروی عامل انسانی ماند استخدام کردن استعدادها، مدیریت کردن تیم ها و ایجاد فرهنگ اهمیت بسیار زیادی دارد.«محصول یا خدمات»: این مورد شامل همه چیزهای می شود که برای مشتریان ارزش دارد از جمله چیزهای ناملموس مانند تعامل با مشتری ها.«عدم قطعیت شدید»: این به معنی تولید کردن چیزی کاملا جدید و آزمون نشده برای مشتری ها و بازارهای ناشناخته و تثبیت نشده است. + نوشته شده در ساعت توسط خسرو آقاپور  |  مدیریت میان مایه...
ما را در سایت مدیریت میان مایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hrmhadaf بازدید : 66 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 6:37

1) سیستمها'>سیستمها ی پیچیده غیرقابل شناخت، غیرقابل کنترل و غیرقابل پیش بینی هستند. 2) روابط بین اجزای آنها غیرخطی است. بدین معنا که اولاً بین علل و پیامدها رابطه علّی روشن و مستقیم وجود ندارد؛ ثانیاً ممکن است یک اقدام کوچک پیامدهای مثبت یا منفی بزرگ داشته باشد اما یک اقدام بزرگ یا اثری نداشته باشد یا اثر اندکی داشته باشد. یعنی در یک سیستم پیچیده بین یک اقدام و پیامدهای آن نسبتی برقرار نیست.3) در سیستمهای پیچیده اغلب بین علت و معلول فاصله زمانی و مکانی وجود دارد. یعنی برای مثال مشکلی که شما در زمانی خاص و در مکانی خاص میبینید معمولاً ریشه در زمان و مکان دورتری دارد. 4) در سیستمها ی پیچیده در بیشتر مواقع مشکلات، راه حلها و روشهای اجرای آن ها روشن نیستند. علاوه بر این، مشکلات بهم مرتبط بوده و استقلال ندارند. بدین معنا که معمولاً با منظومه ای از مشکلات بهم تنیده مواجه می شویم که برای برون رفت از آنها راه روشنی وجود ندارد. 5) روابط و تعامل بین اجزا هویت سیستمها ی پیچیده را به وجود می آورند. بنابراین سیستمها ی پیچیده بزرگتر از جمع اجزای خودشان هستند و تقلیل آنها به اجزا، موجب می شود که سیستمها از بین بروند. به قول کافمن اگر گاوی را به دو قسمت تقسیم کنیم دو گاو به وجود نمی آید بلکه سیستم گاو از بین می رود .یا به قول پیتر سنج تقسیم یک فیل، به دو فیل منجر نمی شود بلکه سیستم فیل از بین می رود. 6) ارتقای اجزای یک سیستم لزوماً به ارتقای عملکرد کل سیستم منجر نمی شود بلکه در بیشتر مواقع به بدتر شدن آن منجر می شود. 7) تغییر اجزای یک سیستم معمولاً تاثیر چندانی بر رفتار آن ندارد . بنابراین، کیفیت روابط و تعامل بین اجزا مهمتر از کیفیت خود اجزا است 8) ممکن است در یک سیستم پیچیده سیاستها، تصمیمات و اق مدیریت میان مایه...
ما را در سایت مدیریت میان مایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hrmhadaf بازدید : 68 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1402 ساعت: 6:37